کی بود کی بود ؟ من نبودم ، دستم بود ، تقصیر آستینم بود
تا از رئیس می پرسید که این همه حیف و میل و این همه بریز و به پاش ، برای چی بود و نتیجه کار( یا به قول بعضی ها ، خروجی کار) چی شد؟ و فرصت هایی که از دست رفت به عهده کیه؟
زود جواب می دهند که " من که خبر ندارم از قائم مقامم بپرسید "
از قائم مقام می پرسیم ، می گوید " به من ارتباط ندارد از معاونت بپرسید " از معاونت می پرسیم ، می گوید " وقت ندارم از مدیر کل بپرسید" از مدیر کل می پرسیم ، می گوید " من که کارشناسی نکردم ، از مدیر بپرسید" از مدیر می پرسیم ، می گوید " از رئیس گروه یا کارشناس بپرسید " از کارشناس می پرسیم ، می گوید " مگر ما خوردیم که حالا باید جواب پس بدهیم. بروید از آنهایی که خوردند و بردند و رفتند ، بپرسید"
بالاخره نفهمیدیم دست مقصر است یا آستین ؟
اما این را خوب می دانیم که قدرت دست است که کار می کند و او هم از مغزفرمان می گیرد و آستین فقط روکش ، حجاب ، مانع و حافظ است و به خودی خود دارای اختیار و قدرت نیست.
پس نتیجه اخلاقی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و ..... این موضوع این است که :
" آقای رئیس شما فکر کردی هر کس آمد ، مال ایثار گران را خورد و حیف و میل کرد ، می تواند مجازات پس نداده برود و بگوید " تقصیر من نبوده "
نه بابا جان .
به حول و قوه الهی، انتقام پس خواهید داد و روز جزا نزدیک است و در همین دنیا هم ، چنان آبرویی از شما رفته و می رود که به مردن راضی می شوید.چرا که خیانت به یک مشت خانواده شهید و یک مشت جانباز لَت و پار ، چیزی نیست که این ایثار گران و یا پرسنل و یا مردم از آنها بگذرند.
پس منتظر باشید تا آنچنان تو دهنی بخورید که یادتان نرود.
ای ..... ! فکر نمی کنید ، صبر و تحمل دیگر کافی است و باید کاری کنید؟
والسلام
ابو حسین